زاموفیلیا (جلد دوم مانکن نابودگر) به قلم مریم بهاور84
پارت سوم
زمان ارسال : ۶۱۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه
آوا با سینی محتویات فنجونهای قهوه رسید.
قهوهها رو گذاشت و نشست.
محمد نفسی گرفت:
- جمعه شب همین هفته میرم دیدن فرید. بعد فوت آقا فربد خیلی منزوی شده. از یه طرفم که قضیه سام داره دیوونش میکنه.
لب زدم:
- باهات میام.
مردد پرسیدم:
- سعید کجاست؟
-حالش چندان تعریفی نیست. بعید میدونم از خونه بیاد بیرون.
- داره نابود میکنه خودشو.
- بهش حق میدم. سعیدم
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Panah
۱۶ ساله 00سلام🤍 رمان خوبیه،مثل خیلی از رمان های دیگه کلیشه ای نیست. تویی که الان داری این نظر رو میخونی بهت پیشنهاد میکنم این رمان رو بخونی،و حتما عاشقش میشی🙂
۵ ماه پیشShima
00رمان خوبیه،خیلی لذت بردم،دست نویسنده درد نکنه،
۵ ماه پیشیلدا
00واقعا ممنون از شما بابت رمان خوبتون
۵ ماه پیشرها
00تااینجا که خیلی خوب بوده
۶ ماه پیشندا
10عالی
۸ ماه پیشن .ا
00خیلی کوتاه هر پارت
۸ ماه پیشیاسی جووون
00سلام وقت بخیر چرا این رمان جداب رو توی رمان های عاشقانه که جلد اولش رو گذاشته بودین نمی گذارید؟
۹ ماه پیشمریم بهاور84 | نویسنده رمان
ببخشید متوجه نشدم. کجا گذاشته بودم؟؟
۹ ماه پیشM
00منظورش قسمت آفلاین برنامه است
۹ ماه پیشسایه
00عالی
۱۱ ماه پیشمونا
00خیلی خوب
۱۱ ماه پیشمژگان
00عالیع
۱۲ ماه پیشمعصومه!!!!
40خیلی رمان خوبیه ، من خیلی دوست دارم سام بیاد فقط امیدوارم که وقتی سام و رخشا به هم رسیدن ، دوباره یه جدایی پیش نیاد چون اون وقت واقعا خسته کننده میشه
۲ سال پیشجلالی
50بالاخره انتظار به پایان رسید.خیلی خوشحالم که میتونم ادامه رمان فوق العاده زیباتون روبخونم.سال خوبی رو براتون آرزو دارم خانم بهاور عزیز.پاینده باشید⚘️
۲ سال پیشراکی
40رمان خیلی خوبیه فقط آنلاینه این رمان؟
۲ سال پیشسمیرا
50اوه چ کم پ ساممم کوش
۲ سال پیش
طاهره
00خیلی اذیت می شم واسه پیدا کردن قسمت ها